برخي بر اين گماناند كه طرح و بررسي موضوع مهدويت در اين زمان امري بي فايده است ، زيرا اين موضوع مربوط به آينده بشريت است و آينده و اتفاقات آن امري است مجمل و مبهم، امّا آنچه وظيفه ماست اينكه به تكاليف خود در عصر و زمان خود عمل كنيم؛ زيرا هر عصر و زماني مقتضيات خود را ميطلبد... [1]
پاسخ: بحث از مهدويت در اين عصر و زمان آثار و فوايدي دارد كه به برخي از آنها اشاره مي كنيم:
1 – آرمان قيام و انقلاب مهدي عليه السلام يك فلسفه بزرگ اجتماعي، اسلامي است. اين آرمان بزرگ گذشته از اينكه الهام بخش ايده و راه گشاي به سوي آينده است، آينة بسيار مناسبي است براي شناخت آرمان هاي اسلامي.[2]
2 – نويد به بر پايي حكومتي جهاني و اسلامي اركان و عناصر مختلفي دارد كه برخي فلسفي و جهاني است و جزئي از جهانبيني اسلامي است، و برخي فرهنگي و تربيتي است، برخي سياسي است و برخي اقتصادي و برخي اجتماعي است. و برخي انساني يا انساني - طبيعي ميباشد.[3]
انسان ميتواند با الگو پذيري از برنامههاي جامع و فراگير حضرت در عصر ظهور به آرمانهاي واقعي اسلام نزديك شود.
3 – در طول تاريخ و در سطح جهان ، انقلابهاي گوناگوني از قبيل فرهنگي، سياسي، اجتماعي و ... صورت گرفته است ، ولي اكثر اين انقلاب ها يا در شروع موفق نبوده و يا اينكه در مواجهه با مشكلات فراوان و مقابله با دشمنان خود نتوانسته است دوام بياورد... و تنها نگاه سبزي كه شيعه به مهدويت دارد ميتواند با ايجاد روحيه اميد در جامعه، مردم را از نااميدي و يأس برهاند. شيعه معتقد به امام زماني زنده و حاضر و ناظر بر اعمال خود است كه او را در مواقع حساس كمك كار خواهد بود. اين اعتقاد از جهت روان شناسي آثار عميقي را در روحيه شيعيان خواهد گذاشت.
4 – از آن جهت كه وقت تشكيل حكومت امام زمان عليه السلام مشخص نيست و هر لحظه ميتواند زمان ظهور باشد، لذا وظيفه داريم كه نظري به مباحث مهدويت و ظهور كرده و خصوصيات عصر ظهور و وظايف خود در آن عصر را بدانيم.
5 – رسيدن به حكومت جهاني توحيدي در عصر ظهور، شرايطي دارد كه برخي از آنها به دست خود بشر حاصل ميگردد ، از آن جمله رسيدن بشر به تكامل همه جانبه و رسيدن به مستواي عالي فكري است . لذا بر ماست كه آرمانهاي اصيل اسلامي در عصر ظهور را بدانيم تا بتوانيم هرچه بهتر در نزديك شدن آن سهيم بوده و زمينه ساز ظهور حضرت باشيم.
6- بحث از مهدويت تنها بحث از اموري نيست كه مربوط به آيندة بشريّت باشد، بلكه بحث از امامت و مهدويت است ، بحث از اينكه در هر زماني بايد امام معصومي موجود باشد، خواه حاضر و مشهور و خواه غايب و پنهان تا حجتها و بيّنات خداوند باطل نگردد.
و لذا در روايات اسلامي از رسول خدا «صلي الله عليه و آله» ميخوانيم:«مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ اِمامَ زَمانِهِ ماتَ ميتَةً جاهِليةً»[4] «هر كس بميرد و پيشواي زمان خود را نشناسد مرده است از نوع مردن زمان جاهليت» . بحث از مهدويت، بحث از غيبت و فلسفه آن و آثار و بركات وجود امام زمان در اين عصر غيبت است.
و لذا بحث از مهدويت از وظايف و تكاليف شيعه در عصر غيبت است.
نظرات شما عزیزان: